هجده تیر

متن مرتبط با «برای» در سایت هجده تیر نوشته شده است

دوام قلم برای بقا

  • امسال را با نویسندگان جنوبی شروع کردم، بهرام حیدری، ناصر موذن، قاضی ربیحاوی، و از همه جالب تر اسماعیل فصیح. از فصیح سه رمان خواندم. اول، اولین رمانی که نوشته، "شراب خام" که قبل از انقلاب نوشته و چاپ شده و بعد دومین رمان که "اسیر زمان" است و درست همان شخصیت، یعنی جلال آریان از پروازی که در آخرین صفحات شراب خام به سمت اهواز پریده در "اسیر زمان" از هواپیما پیاده می شود. با این تغییر بزرگ که این وسط انقلاب شده و به قول خود فصیح مجاهدین اسلامی سر کار آمده اند. روی همین حساب نویسنده که انگار جان و دلش به نوشتن بند است نتوانسته ننویسد. خودش را با زمانه وفق داده و جلال را جور دیگری ادامه می دهد. همان آدمی که ختم شب را با ودکا بر می چیند در اسیر زمان شیرکاکائو می خورد. آنجا که دیگر نمی تواند خودش را دور از شراب و یار جا بزند همه اسم ها را عوض می کند و جریانات را خلاصه.این حد از دوام بشر برای بقا، دوام قلم برای بقا، شگفت انگیز است و باورنکردنی. فصیح در "شراب خام" زن چادری را امل خطاب می کند، در "اسیر زمان" درست مثل اسیری که گرفتار تغییرات زمانه شده شخصیت زن داستانش را با حجاب اسلامی تصویر می کند. از وصف سر و صورت و اندام زن دست می کشد و می رود سراغ چیزهای دیگر. وقتی کتاب را می خواندم گمان کردم شاید یکبار برای دل خودش این کتاب را خارج از چنگال زمان نوشته باشد و اگر اینطور است کاش میشد آن نوشته ها را پیدا کرد.جزئیاتی که می نویسد خوب و زنده و به درد بخور است. آدم را از خواب و خیال بیرون می آورد و بالاخره یک تصویر از آدم معمولی که کاری به کار آیت الله ها نداشته نمایش می دهد. "زمستان 62" همین جلال آریان است و جریان جنگ. جنگ ایران و عراق، و آنجا هم باز یک آدم معمولی که دلش زندگی می خواسته دا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها