هجده تیر

متن مرتبط با «سوری» در سایت هجده تیر نوشته شده است

این چهارشنبه که سوری است

  • شب چهارشنبه سوری است و زودتر به خانه آمدم. کلید را اشتباه در قفل انداختم و هی چپ و راستش کردم تا یادم آمد این کلید برای در خانه ی قبلی بود و اینجا باید کلیدی دیگر را در قفل بیاندازم. صدای باران می آید. صاف می خورد توی شیشه و صدای مهیب انفجار می آید، یا سوتی که ناگهان می ترکد یا خش خش چیزی و گاهی جیغ آدمیزاد و فریادهای باهم، و خوردن یک وسیله آهنی به لوله ی شوفاژ .این صدای آخری را یک ساعت بعد از خالی شدن خانه، همان شب اول، فهمیدم صدایی است با این لوله های شوفاژ و هرگز قطع نمی شود. تمام ساعات شبانه روز، دو سه دقیقه یکبار انگار کسی در موتورخانه با چکش می کوبد به لوله ها و پژواکش به طبقه بالا می رسد. به بالاترین طبقه.نمی دانم چند شب است که در این خانه خوابیده ام. اما فقط خوابیده ام و البته با تلفن حرف زده ام و تند تند چیزی برای ناهار فردا و شام همان شب سرهم کرده ام. امروز که زودتر رسیدم 12 میخ به دیوار کوبیدم و یک میخ هم گم کردم و تابلوها و خورده ریزها و سه آینه که با فاطمه خریده بودم را به دیوار زدم تا دیوارها سر و شکل بگیرند. حالا که با تلفن حرف می زنم احساس می کنم صدا کمتر می پیچد، چون از خالی بودن هال کم شده است. شب ها توی اتاق می خوابم. همان اتاقی که جا کتابی ها را یکراست بردیم گذاشتیم داخلش. از همان روزی که عکس های این خانه را برای مامان فرستادم و بیعانه دادم برای رهن کردنش مامان گفت جا کتابی ها را توی هال نمی گذاری ها! یعنی حساب کار دستت باشد که اینجا دیگر از آن خبرها نیست. شب ها کنار کتاب ها می خوابم و بالای سرم گلدان پتوس را گذاشته ام که اینجا حال و احوالش بهتر است. آفتاب حسابی می خورد و برگ هایش شق و رق تر ایستاده اند. توی اتاق خوابیدن یک ایراد بزرگ دارد و آنهم این است ک, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها