هجده تیر

متن مرتبط با «کلوچه» در سایت هجده تیر نوشته شده است

کلوچه دارچینی

  • خانه آنچنان گرم نیست که بتوانم با لباس بافتنی و پاپوش نمدی تاب بیاورم. یک بلوز کرکی می پوشم و یک شلوار دیگر. دست هایم یخ زده است و نوک بینی ام. برای شب یک لحاف دارم که چهل تکه ی زیبایی است و سنگینی و گرمایش خواب را عمیق می کند. دلم یک چیز گرم و شیرین می خواهد، مثل فرنی، اصلا درستش این بود که غروب موقع برگشت به خانه شیر می خریدم و فرنی درست می کردم. این فکر را می گذارم برای فردا شب که لنگه پوتین قهوه ای ام را می برم برای ترمیم. امروز هم لنگه کفش توی کیفم بود اما کفاشی که نزدیک خانه است باز نبود. گاز بعضی شهرها را قطع کرده اند. جمعه همکلاس دانشگاه ام برای آمدن از مشهد به تهران برای امتحانش گرفتار شده بود، تمام قطارها و پروازها لغو شده بود و یک ترم سر کلاس آمدن و تکلیف فرستادن و کنار آمدن با استاد داشت می رفت هوا. زنگ زد که اگر به امتحان نرسم چه می شود، با خودم گفتم ایکاش بیاید. دیروز پیام داد که به امتحان رسیده. خوشحال شدم اما نپرسیدم چطور خودش را رسانده.امروز دولت بخش خصوصی و دولتی را تعطیل اعلام کرد. اصلا نمی فهمم چه چیزی را تست می کنند. چه چیزی را حل می کنند. خودشان مدعی اند که در مصرف سوخت صرفه جویی شده، اگر نشده باشد هم مجبورند این را بگویند. ساختمان شرکت ما که به راه بود و برای 24 ساعت کسی شوفاژخانه را خاموش نمی کند. بقیه شرکت ها را نمی دانم. عده ای هم با سرد شدن انگلستان شوخی های احمقانه می کنند، حتی شنیدم که یکی می گفت این نتیجه خرابکاری دولت قبلی است. دفاع از این بی کفایتی ها و بی نظمی ها و ندانم کاری ها جز آنکه گوینده را بی ارزش کند ثمری ندارد. حتی اگر یک روز بر حسب اتفاق حرف درستی بزنند انقدر پیش از آن بی اعتبار شده اند که دیگر کسی باور نخواهد کرد. دست هایم کبود و خش, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها